رمان اسانسور
رمان آسانسور از نيلا
نام رمان :رمان آسانسور
به قلم :نيلا
ناشر: رمانسرا
حجم رمان : ۴٫۵۸ مگابايت پي دي اف , ۱٫۱۹ مگابايت نسخه ي اندرويد , ۱٫۰۵ مگابايت نسخه ي جاوا , ۴۰۹ كيلو بايت نسخه ي epub
خلاصهاي از داستان رمان:
داستان در مورد دختري به اسم منا دانشجوي رشته پرستاري كه در حال گذروندن طرحش توي يكي از بيمارستاناي تهرانه…
پدر و مادرش و كلا خانواده اش تو شيراز زندگي مي كنن….قراه اين خانوم خوشگله عاشق يكي بشه…حالا اين يكي كيه.؟. الله و اعلم ..يكي هست ديگه…
فرمت رمان:pdf,apk,java,epub
:دانلود رمان آسانسور از نيلا با فرمت pdf
:دانلود رمان آسانسور از نيلا با فرمت apk
:دانلود رمان آسانسور از نيلا با فرمت java
:دانلود رمان آسانسور از نيلا با فرمت jad
:دانلود رمان آسانسور از نيلا با فرمت epub
صفحهي اول رمان:
– چي بي خود ..چرت تر از اينم ميشه ..مردمم چقدر بي كارن..هركي بيكار ميشه يه وبلاگ براي خودش مي زنه…و كلي چرت و پرت توش مي نويسه
خميازه اي كشيدم و چشمامو از مانيتور گرفتم… به بدنم كشو و قوسي دادم و خودمو كشيدم عقب تر…و به پشتي صندلي تكيه دادم .. دستامو بردم بالا و تو هم قلابشون كردم و چند بار خودمو جلو و عقب كردم …
دوباره برگشتم به حالت اوليه و به صفحه مانيتور خيره شدم…
حوصله ام سر رفته بود …به ليوان نصفه چايم نگاه كردم …
برداشتمشو كمي تو دستم تكونش دادم و يه دفعه سر كشيدمش … يه لحظه بدون اينكه به چيزي فكر كنم به نقطه رو به روم خيره شدم …پلكي زدمو با پشت دست… دور دهنمو پاك كردم …
از جام بلند شدم.. به جزوه هاي رو ميز نگاه كردم ..
با ناراحتي نفسمو دادم بيرون و مشغول پوشيدن مانتوم شدم ..
شال ابي رنگ مرواريدو از توي كشوش برداشتم و سرم كردم.. .به خودم و به حالت موهام تو آينه نگاه كردم ..
زياد رضايت بخش نبود..شالو برداشتم ..
رمان وينستون آبي
گيره موهامو باز كردم و دوباره موهامو با گيره بستم و كمي از چتري موهامو مرتب تر كردم و سعي كردم با تاف كمي بهشون حالت بدم ….
شالو انداختم رو سرم ..موهاي تازه مش كردم با اين تافي كه زده بودم بيشتر به نما امده بود …
لبخندي از روي رضايت زدم …
صداي گوشيم در امد …
همونطور كه با شال رو سرم ور مي رفتم به طرف ميز نزديك شدم و به صفحه گوشي نگاه كردم …
نيما
شونه هامو انداختم بالا و دوباره برگشتم طرف اينه …و به كارم ادامه دادم ….
گوشيم بعد از يك دقيقه زنگ خوردن ساكت شد..
بر داشتمشو و انداختم توي كيفم …كيف پولو و چندتا جزوه رو هم پرت كردم توش….
به طرف جا كفشي رفتم … كفشاي اسپرتمو پام كردم ….براي بار اخر خودمو توي اينه جالباسي بر انداز كردم…
نظر شما در مورد رمان آسانسور چيست؟
برچسب: ،
ادامه مطلب